حضرت آیت اله علوی گرگانی دام عزه باسلام واحترام مستدعیست نظر مبارک شرعی خودرادرخصوص مواردذیل امربه اعلام فرمایید: چنانجه وکیلی به استناد وکالت نامه رسمی ماذون ازطرف مالک ملکی باداشتن اختیارات شرعی وقانونی اقدام به انتقال یک واحد ازپانزده واحد مسکونی ساختمان احداثی رابه بیع عادی صحیح شرعی وقانونی به شخصی نموده وملک موردمعامله رانیز به تصرف خریدارمذکور بدهد سپس مالک اولیه رسمی کل ساختمان (۱۵واحد احداثی )رابه شخص ثالثی رسما منتقل نماید باوصف اقرار وکیل ماذون به انتقال یک واحد ازپانزده واحد احداثی به شخص خریدار آیا ۱-آیا مالک رسمی که ملک به اوانتقال رسمی یافته ومنتقل شده است میتواند بااین ترفند که شخصا ملک مورد معامله(یک واحد ازپانزده واحد )رابه شخص خریدار فوق الذکر منتقل نکرده است ازانتقال یک واحد واگذارشده به خریدار(باوجود مستثناشدن از موردانتقال) استنکاف نماید وآیا حاکم میتواند بااین استدلال دعوی وی رانپذیرد.؟ ۲- آیا استنکاف وی ونپذیرفتن دعوی الزام به تنظیم سند وی وجاهت شرعی دار یاخیر.؟ ۳-درصورت صدور حکم بررد دعوی شخص خریدار بطرفیت مالک اولیه ووکیل ماذون ازطرف او وهمچنین شخصی که درحال حاضر ملک رسما به اومنتقل شده است آیا چنین حکمی مصداق مخالفت با احکام شرعی وفقهی تلقی میشود یاخیر.؟ باتقدیم احترام سیدمرتضی موسوی

باسمه تعالی
پاسخ استفتاء شما :

۱_ جتانجه وکیل مأذون در انتقال آن واحد طبق مفاد وکالتنامه بوده است و موکل قبل از انجام بیع توسط وکیل او را عزل نکرده و یا با انتقال به دیگری وکالت او را عملا باطل نکرده باشد این انتقال و بیع صحیح است ئ دادگاه باید بر اساس وکالت وکیل عمل نماید.

۲_با فرض حواب اول استنکاف مالک وجه شرعی ندارد.

۳_با فرض صحت وکالت وکیل و عدم رد وکالت از طرف موکل قبل از انحام بیع وکیل حکم دادگاه در رد دعوی خریدار شرعا صحیح نیست

 

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن