- با توجّه به اینکه در قرآن و سنّت فقط بر نشانههای بلوغ تأکید شده و تفسیری از آن ارائه نشده است، و حیض و قاعدگی و موی زهار از نشانه های خارجی بلوغ شمرده شدهاند و فقها بدان فتوا داده اند و با توجّه به اینکه روایات ۹ سالگی معارض با روایات ۱۰ و ۱۳ سالگی است نظر مبارک حضرتعالی در سنّ بلوغ دختران چیست؟
جواب: نُه سال تمام (قمری) علامت بلوغ در دختران است و علامت موی زهار مخصوص پسران است و در دختران علامت بلوغ نيست.
- به نظر حضرتعالی دختران در چه سنّی به بلوغ می رسند؟ آیا ۹ سال تمام موضوعیّت دارد یا مثل مرحوم صاحب جواهر۶ (در ج ۲۶ ص۴) آن را اماره برای بلوغ طبیعی می دانید؛ چنانچه از نظر مرحوم شیخ طوسی و قاضی ابن برّاج، محقّق حلّی، علّامه حلّی و شهید اول۴ نیز این مسئله استفاده می شود. خلاصه اینکه آیا بلوغ یک مسأله تعبّدی و فقهی است یا اینکه یک موضوع خارجی است و علائم و امارات بیان شده از طرف شارع مقدّس از قبیل سنّ، احتلام، حیض و… موضوعیّت ندارند؟
جواب: بلوغ یک امر طبیعی و واقعیّت خارجی است که اماراتی دارد که یکی از علائم، گذشت ۹ سال تمام قمری برای دختران است، و در حقیقت، شارع مقدّس خبر داده است که تا این مدّت بلوغ طبیعی برای دختران حاصل می شود.
- الف: با توجّه به آیات و روایات، آیا روایات ۹ سال در بلوغ، موضوعیّت دارد؟
جواب: موضوعیّت ندارد و علامت و اماره است.
- ب: آیا ۹ سالگی را در بلوغ، اماره تعبّدی می دانید؟
جواب: اماره است در فرارسیدن بلوغ طبیعی و واقعی.
- ج: با توجّه به تعارض روایات ۹ سالگی با روایت ۱۰ و ۱۳ سالگی خصوصاً با موثّقه عمّار ساباطی[۱] و با توجّه به عدم تطابق آنها با واقعیّات خارجی (حیض نشدن دختر در ۹ سالگی) نظر مبارک را در باب بلوغ دختران بیان فرمایید؟
جواب: روایت عمّار ساباطی، مُعرَضٌ عنه اصحاب است و روایت ده سالگی محمول به نه سال تمام است و لذا بلوغ دختران به نه سال تمام، تحقّق پیدا می کند.
- آیا پسری که قبل از پانزده سالگی محتلم شده، حکم به بلوغ او می شود؟
جواب: بالغ است.
- آیا دیدن خونی که دارای صفات حیض است توسّط دختر، قبل از نُه سالگی، علامت بلوغ او است؟
جواب: اگر یقین دارد که نُه سال او تمام نشده، خون حیض نیست، ولی اگر شک کند نُه سال تمام شده یا نه و صفات حیض را دارد خون حیض است.
- بنده نسبت به بلوغ دخترم مشکوک هستم. وظیفه اینجانب را بیان فرمایید؟
جواب: اگر ۹ سال قمری تمام شده و یا خون حیض می بیند بالغ شده است.
[۱]. وسائل الشّیعه، ج۱، ص۳۲، باب۴، ح۱۲